کد مطلب:252471 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:257

سبب مهیج یا انگیزه اجرای عمل
امام می فرماید مقصود از سبب مهیج، قصد و نیتی است كه در تمام كارها و احساسات و خواهشهای قلبی، انگیزه و سبب اجرای عمل می باشد. بنابراین هر كس كاری انجام دهد كه دلش گواه و مؤید آن نباشد خداوند از او نخواهد پذیرفت مگر اینكه آن عمل با صدق نیت باشد و به همین جهت خداوند در مورد منافقین می گوید:



[ صفحه 120]



با زبان چیزی را می گویند كه در دل به آن اعتقادی ندارند و خدا داناتر است به آنچه كه آنها نهان می دارند (آل عمران آیه 166)، آنگاه مؤمنان را مورد سرزنش قرار داده و می فرماید (ای كسانی كه ایمان آورده اید چرا آنچه می گوئید عمل نمی كنید (صف آیه 2) بنابر این هر گاه شخصی از روی اعتقاد و نیت قلبی چیزی را بگوید، نیت او در اینجا انگیزه اوست تا بتواند گفته خود را با كردارش تصدیق كند و اگر گفته ی او از روی اعتقاد و نیت قلبی نباشد حقیقتی نمی تواند داشته باشد. خداوند فقط نیت و اعتقاد قلبی را پذیرفته و طبق همان نیت پاداش می دهد، هر چند كه اجرای عمل به علت وجود مانع صورت نپذیرد و عمل تحقق نیابد و مواجه با مانع شود در این مورد خداوند می فرماید (الا من اكره و قلبه مطمئن بالایمان) یعنی مگر كسی كه مجبور شود به اظهار خلاف ایمان، اما دلش مطمئن و معتقد و پابند ایمان باشد (النحل آیه 106) و می فرماید (خداوند شما را به قسم های بیهوده مؤاخذه نمی كند (البقره آیه 255) بنابراین قرآن و احادیث منقول از رسول اكرم جملگی می گویند كه دل مالك جمیع حواس انسانی است و ستاد فرماندهی تصحیح و درست كردن اعمال است و آنچه را دل درست كند چیزی آن را باطل نمی نماید.

این بود شرح پنج شرط تحقق حالت بینابین جبر و تفویض كه اساس اختیار و گزینش می باشد و وقتی این شرایط پنجگانه كه به توضیح آن پرداختیم در انسان فراهم شد اجرای عمل و احكام بر طبق فرمان خدای تعالی و رسولش واجب است و اگر یكی از آنها وجود نداشته باشد به همان میزان از مسئولیت او كاسته می شود كه از كردار او ساقط



[ صفحه 121]



می گردد اما شواهد و مداركی در قرآن موجود است كه عقیده به اختیار و آزمایش را بوسیله توانش كه جامع و میانگین دو عقیده است اثبات می كند. و ما برای رعایت اختصار به آیات و سوره هائی كه حق مطلب را اداء كرده اند اشاره می كنیم:

سوره محمد آیه 33 - سوره اعراف آیه 181 - سوره عنكبوت آیه 1 سوره ص آیه 34 سوره طه آیه 87- سوره اعراف آیه 154- این آیات اگر با همدیگر سنجیده شوند گواه مطلب، بیان خواهد شد. آیاتی كه با لفظ بلوی معنی اختیار و آزمودن را می دهد می توان آن را در كلام الهی در این آیات و سور پیدا نمود: مائده آیه 48 - آل عمران آیه 152 قلم آیه 17 - ملك آیه 2- بقره آیه 123 - محمد (ص) آیه 5 - كه در این آیات و آیات دیگر كه در آنها لفظ بلوی آمده است به معنی آزمایش و اختیار است كه همگی اثبات كننده حقیقت اختیار و آزمودن است. حقیقتا كه خداوند مردم را بیهوده نیافریده و آنها را مهمل وانگذارده و حكمت خود را بازیچه این و آن نساخته است چنانكه می فرماید:

افحسبتم انما خلقناكم عبثا: آیا پندارید كه شما را بیهوده و بدون برنامه آفریدیم. حال اگر كسی سئوال كند: مگر خدا آینده بندگان خود را نمی داند كه آنها را آزمایش می كند؟ امام هادی در پاسخ می فرماید: چرا می داند و حتی قبل از ایجاد نیز كامل و آگاه و داناست كه بندگان چه خواهند كرد. چنان كه خداوند در سوره ی انعام آیه 28 می فرماید: اگر تبهكاران و كافران مجددا به دنیا بازگردانده شوند، باز هم به همان كارهائی كه نهی شده اند باز می گردند خداوند



[ صفحه 122]



آن ها را می آزماید تا عدل خود را به آنها ثابت كند و آنها را قبل از زشت كاری و گمراهی، بی دلیل عذاب نخواهد نمود، همان طور كه می فرماید: اگر بیشتر آنان را با عذابی نابود می كردیم، می گفتند: پروردگارا چرا برای ما رسولی نفرستادی! (سوره طه آیه 134) و می فرماید:

ما عذاب نمی كنیم تا وقتی كه رسولی پیام آور بفرستیم (سوره اسراء - 16) بنابراین اختیار و آزمایش بوسیله استطاعت است كه خدا به بنده خود داده است. این است بیان قضیه بینابینی جبر و تفویض كه قرآن بدان گویا و اخبار و روایات خاندان پیامبر بدان گویا است.

حال اگر بپرسند: اینكه خداوند می گوید: هر كه را خواهد هدایت كند و هر كه را خواهد گمراه سازد از این دسته آیات كه چنین می گوید مقصود چیست؟

امام هادی می فرماید روش همه این آیات به دو صورت است: یكی آنكه مقصود از آنها گزارش و اخبار از قدرت خدا است یعنی او بر هدایت هر كه خواهد و بر گمراه كردن هر كه خواهد تواناست كه در این صورت اگر مردم را به قدرت خود بر هدایت یا ضلالت وادار و مجبور كند، پاداش و كیفری بر عمل آنها منظور نخواهد شد و دیگر نه كسی را پاداش خواهد داد و نه كسی را عذاب خواهد كرد! چنان كه در ضمن توضیح مساله جبر در همین نامه مطلب را بیان داشتیم. معنای دیگر اینكه مقصود از هدایت راهنمائی و شناسائی راه بر بندگان است چنان كه در سوره فصلت آیه 17 در مورد قوم ثمود می فرماید: «و اما ثمود فهدیناهم» و اما قوم ثمود را هدایت نمودیم



[ صفحه 123]



یعنی راه حق را به آنها نشان دادیم در آیه بعد همین سوره می فرماید: «فاستحبوا العمی علی الهدی» یعنی: قوم ثمود خودشان كوری و جهل را بر آگاهی و هدایت ترجیح داده و برگزیدند زیرا اگر خداوند آنها را به اجبار به راه حق واداشته بود هرگز نمی توانستند كه به مسیر گمراهی درافتند، آری نمی توان این آیات مبهم را كه دارای تأویل و تفسیر عمیق هستند مستمسك و دستاویز و دلیل قرار داده و آن را در مقابل آیات محكم و روشن كه مورد عنایت و عمل می باشند مطرح نمود چنان كه خداوند در آیه 7 سوره آل عمران، آیات كتابش را به دو دسته تقسیم نموده است و می فرماید برخی از آیات روشن و صریح هستند كه آنها ام الكتابند و دسته ای دیگر از آیات مبهم و محتاج به تأویل می باشند، اما كسانی كه میل به انحراف و كژ اندیشی دارند از آیات مبهم پیروی می كنند تا فتنه جویی و فتنه انگیزی كنند، به دنبال تأویل خود می روند در حالی كه تأویل اینگونه آیات را جز خداوند و ثابت قدمان در علم و دانش كه می گویند به تمام آنچه از نزد پروردگار نازل شده ایمان داریم، كسی نمی داند و نیز می فرماید:

به بندگانم مژده بده! به آن كسانی كه گفته ها را شنوده و از بهترین آن پیروی می كنند یعنی از روشن ترین و واضح ترین گفته ها پیروی می كنند، اینان كسانی هستند كه خداوند هدایتشان كرده و همان صاحبان خرد می باشند، پایان نامه امام هادی با این دعا مزین شده است:

و فقنا الله و ایاكم الی القول و العمل لما یحب و یرضی و جنبنا



[ صفحه 124]



و ایاكم معاصیه بمنه و فضله و الحمد لله كثیرا كما هو اهله و صلی الله علی محمد و آله الطیبین و حسبنا الله و نعم الوكیل.